معنی خوراک دادن، پروردن، چراندن، خوردن، خوراک، علوفه, معنی خوراک دادن، پروردن، چراندن، خوردن، خوراک، علوفه, معنی omcاl bاbj، /cmcbj، ]cاjbj، omcbj، omcاl، ugmti, معنی اصطلاح خوراک دادن، پروردن، چراندن، خوردن، خوراک، علوفه, معادل خوراک دادن، پروردن، چراندن، خوردن، خوراک، علوفه, خوراک دادن، پروردن، چراندن، خوردن، خوراک، علوفه چی میشه؟, خوراک دادن، پروردن، چراندن، خوردن، خوراک، علوفه یعنی چی؟, خوراک دادن، پروردن، چراندن، خوردن، خوراک، علوفه synonym, خوراک دادن، پروردن، چراندن، خوردن، خوراک، علوفه definition,